صدای گریه پنهان شده پشت لبخندی زیبا را بشنویم...
غلامرضا پورباقری| با آمدن ماه مبارک رمضان یاد کودکان فقیر زنده میشود، کودکانی که درد فقر و نداری دل کوچکشان را بیش از هر زمان دیگری به درد می آورد و باید با شکمهای گرسنه در کلبهای حقیرانه سر بر بالین نهند. مگر نه اینکه این ماه، ماه مهمانی خداست و پر از برکت!!؟ چرا باز هم باید بوی برنج و گوشت و طعم میوه برایشان بیگانه باشد؟
در همسایگی کوچه ما دو خانوداه ساکن اند یکی پولدار؛ یکی فقیر. رمضان که می آید دخترک همسایه پولدار از با شنیدن بوی گرسنگی گویی به ماه زندانی نزدیک می شد اما دخترک همسایه فقیر از سر گرسنگی شوق و ذوقی وصف نا شدنی برای روزه گرفتن داشت. گر چه گرسنگی برای او به یک نوستالژی قدیمی تبدیل شده اما این تنها ماهی است که همه با او همدلی می کنند.
اما نمی دانم هنوز یک دهه از رمضان نگذشته چه بر سر او امده که دیگر روزه های او شوق و ذوق ندارد. گرسنگیش برا خود رنگی ندارد. شاید می داند روزه های دخترک همسایه بغلی با چه چیز افطار می شود. می فهمد که این ماه هم کسی او را درک نمی کند. می فهمد که سفره هایی که در یک متری اشان پهن می شود ، متراژ طولشان از متراژ خانه اشان افزون است, اما این فاصله یک متری شاید زیاد ترین فاصله دنیا باشد.
مرا آتش می زند فکر دختری را که قبل از فرا رسیدن رمضان از سر گرسنگی شوق روزه گرفتن دارد اما، با رسیدنش ارزوی تمام شدن. چرا که آن چمشک های دلربای زولبا بامیه آن طلای سفره های افطاری و صفوف خوش رنگ حلیم و آش را می بیند اما بجز یک چشم انداز تلخ چیزی برای او ارمغان نمی آورد.
نگاه حسرت انگیزش تنها سهمش از این ماه پربرکت است که شاید مرفهی دلش به رحم آید و سری به این دل مستمند بزند، تنها به مساجد و زیارتگاه ها رفتن کافی نسیت ، اگر با هدیهای یا طعامی چشمان گریان کودکی را شاد کنی توانستهای پروردگارت را ملاقات کنی.
باز هم رمضان آمده، رمضانی که سادگی گذشته در آن به کمرنگی گراییده، زولبیا و بامیه پشت ویترین مغازهها چشمک میزند و صفهای طولانی حلیم و آش در هنگام افطار نشان از تجمل میدهد، هنوز هم با این همه گرانی از صفای مهمانیها کاسته نشده و تنها معدود خانوادههایی که دستشان تنگ است به فنجانی چای و خرما اکتفا میکنند و این تنها غذای افطارشان میشود.
ماه پرفیض الهی فرصتی است برای بندگان در محضر خدای باریتعالی، پس باید این فرصت را غنیمت شمرد و در رسیدن به
در کنار ترک معصیت، ادای نماز و روزه، قرائت قرآن و دعا، دستگیری فقرا و مستمندان از گرانبهاترین اعمالی است که نه تنها خدای حق تعالی از آن غافل نمیماند بلکه ثواب آن همواره مورد تأکید ائمه و معصومین(ع) بوده است، پس باید در این فرصت ارزشمند حال فقرا را دریابیم و آنان را در اندک اندوخته خود شریک کنیم.
همدلی مردم با مردم ارمغان رمضان امسال
گرسنگی روزه سخت تر است یا گرسنگی فقر؟! چه فرقی میان گرسنگی روزه و گرسنگی فقر است؟! این میهمانی سالیانه بیشتر جنبه همزاد پنداری دارد تا یک بخور و نخور روزانه. با اندکی تامل در می یابیم که ما غیر مستقیم روزانه خود را با فقیران کوچه پس کوچه های شهرمان همدل می کنیم. اما این همدلی عمری کوتاه تا بعد از سفره پر رنگ لعاب افطاری دارد.
همینکه صدای اذان به گوش می رسدگویی زنگ پایان گرسنگی به صدا در آمده! تا بحال برایتان پیش آمده که آیا گرسنگی فقرا زنگ پایانی دارد یا خیر؟! کاش می دانستیم ما همه فقیرانی هستیم که از حال و روز خود یکدیگر خبر نداریم. بیاییم برای لحظه ای هم که شده گرسنگی را از دل آن قشر از مردم تنگ دست بچشیم، چه گرسنگی لذیذی!
بیاییم حداقل در این ماه مبارک با دلجویی از مستمندان شرایط سخت را بر آنان آسان کرده و با شنیدن هر ربنای افطار صدای دلشکسته محرومی را بشنوند و با این امر سیره امیرالمؤمنین(ع) را در جامعه فراگیر کنند به امید آنکه در پایان این ماه پرفیض شاهد تمهیدات ارزشمند هموطنان و سازمانهای گوناگون در ریشه کن کردن فقر و فاصله طبقاتی باشیم و در پایان انقلابی عظیم در حوزه کمک به نیازمندان رقم بزنیم.